زمان آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ در استان خراسان رضوی اعلام شد بازداشت قاتل فراری| جزییات درگیری عجیب و مرگبار دو جوان در خیابان چه بود؟ مصدومیت ۴ نفر براثر انفجار در پارک پرواز تبریز (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) استطاعت جسمی ۸۳ هزار زائر حج تمتع ۱۴۰۳ نهایی شد زلزله، دوزین مینودشت در استان گلستان را لرزاند + جزئیات (۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) حمایت دانشجویان تهران از خیزش ضدصهیونیستی دانشگاهیان آمریکا قتل دختر اصفهانی مبتلا به اوتیسم به دست مادرش مشهد، سومین قطب پیوند کبد در کشور است آرامگاه فردوسی برای ۱۰ شب میزبان بزرگداشت حکیم‌توس است دستگیری متهم به سرقت دو میلیاردی طلا در مشهد ورود یک واکسن خوراکی به برنامه واکسیناسیون کودکان تا حالا چند تا بستنی خوردین؟ رشد ۲۱ درصدی مرسولات صادره پست خراسان‌رضوی در سال ۱۴۰۲ اختلافات اعتقادی و فرهنگی بعد از ازدواج را چگونه حل کنیم؟ رشد سه‌برابری مسمومیت با قارچ وحشی؛ از خوردن قارچ در طبیعت خودداری کنید زمزمه فروش بیمارستان «مهرگان» مشهد! دود اختلاف مالکیت یک بیمارستان به چشم مردم می‌رود تجاوز ۴ مرد تبعه خارجی به یک نوجوان شانزده‌ساله در تهران
سرخط خبرها

کودکانِ جا مانده

  • کد خبر: ۱۸۷۷۰۰
  • ۱۶ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۵
کودکانِ جا مانده
درنگی به کودکی در روز ملی کودک.

زندگی امروزی است دیگر، نمی‌توانی که جا بمانی، یعنی یک پله را جا بمانی، اوه نه.

این‌ها توی ذهن هم خطی‌های من است که هر روز سوار اتوبوس و مترو می‌شوند. این‌ها توی ذهن همه مردم شهر من یا هر شهر دیگری می‌تواند باشد. آدم باید جا نماند وگرنه کلاهش پس معرکه است. اتوبوس خط ۸۳۰ که از راه می‌رسد سوار می‌شوم. چند بچه مدرسه‌ای هم با من با شور و صدا وارد می‌شوند. می‌نشینم. بغل دستی صندلی ام یک خانم مسن نشسته است. ظاهری مرتب و موقر دارد. ماسک روی صورتش است با چشم‌های خندان از من می‌پرسد: تو از شاگرد‌های من نیستی؟

نمی‌توانم تشخیص دهم آیا او می‌تواند معلم دوران تحصیلم باشد. می‌پرسم: ببخشید فامیلتون رو می‌گید. نمی‌دونم واقعا. می‌گوید: من زحمتکش هستم دبیر ورزش. کمی فکر می‌کنم و می‌گویم: ببخشید اسم معلم‌های ورزش من به ترتیب صفری، شفاعی، ناطقی بوده و استاد تربیت بدنی دانشگاهم هم خانم منوچهری. می‌خندد و می‌گوید: واقعا به یادته همشون؟ می‌گویم: بله یادمه. می‌گوید: چقدر شبیه یکی از بچه ها‌ی دوران راهنمایی مدرسه من هستی. معلم است دیگر. سعی می‌کنم از صحبتش بهره ببرم.‌

می‌گوید: عمر مثل برق و باده. یه روزی بچه بودیم و بزرگ شدیم. الان بچه‌هایی که تربیتشان کردیم همه بزرگ شدن و ما رو به یاد نمی‌آرن. زندگی امروزیه دیگه، همه رو اسیر کرده. آدم بزرگا رو اسیر خودش کرده. بچه‌ها روهم. ما فکر می‌کردیم باید با تکنولوژی دوید، اما تکنولوژی خیلی چیزا رو از ما گرفت. دیروز دخترم زنگ زد گفت با بچه هاش میاد دیدنم. ما خونمون آپارتمانیه. طفلک بچه‌ها از موقعی که اومدن تا لحظه‌ای که می‌خواستن برن فقط یه سلام وعلیک کردیم. اون‌ها همش سرشون تو گوشی بود.

یکی دو باری هم که اونا خواستن بیان وسط صحبت من و دخترم ما گفتیم: برید بازی کنید الان داریم صحبت می‌کنیم. انگار تو قفس بودن. نه تونستن بپر بپر و بازی بکنن نه یه هوایی بخور ن. به اینجای حرفش که می‌رسد آهی می‌کشد و می‌گوید: واقعا که بچه‌های امروزی هم مثل ما یک چیزایی رو از دست دادند. نه پدر ومادر می‌بینن نه هوای آزاد و درختی نه بازی و دیدن کودکی. بعد خودش هم جواب خودش را می‌دهد و ادامه می‌دهد: مقصرش خود ماییم. ما به هوای پیشرفت از خیلی از اصول زندگی درست وسالم گذشته مون دور شدیم.

زمان ما بچه‌ها توی حیاط یا کوچه بازی می‌کردند. باهم قهر و آشتی را یاد می‌گرفتند. گذشت را یاد می‌گرفتند. حالا چی؟ بازی‌های گوشی فقط اونا رو فرصت طلب و خشن کرده. انگاری بچه‌ها طلبکار شدن. خودمان آن‌ها را این طوری بار آوردیم. می‌گویم: همه بچه‌ها که این طور نیستند. پدرومادر‌هایی هم هستن که با بچه هاشون دوستن و توی همین دوره زمونه ساعت همنشینی دارن و با هم حرف می‌زنن.

به بچه‌ها زمان برای بچگی می‌دن. از اول گوشی به دست بچه‌ها نمیدن. زمانِی هم که برای رودررویی با وسایل امروزی مثل گوشی براشون برسه قبلش به اونا آگاهی می‌دن. خودشون مدیریت می‌کنن تا بچه هاشون جا نمونن و اونا هنوز پدر و مادر باشن. خانم زحمتکش می‌گوید: درسته، اما بچه‌ها مثل سابق بچگی نمی‌کنن. ما به یک بستنی و یک ساعت برنامه کودک قانع بودیم. بچه‌های امروزی با این همه امکانات باز هم از داشته هاشون لذت نمی‌برن.

با خودم فکر می‌کنم کجا بود که بچه‌های ما از زندگی با ما جا ماندند؟ کجا حواسمان نبود؟

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->